چین چین

/CinCin/

معنی انگلیسی:
full of folds or wrinkles, plaited, mower of grass, lawn-mower, full of wrinkles or folds

لغت نامه دهخدا

چین چین. ( ص مرکب ) شکن شکن. با چین های بسیار. صاحب چین های بسیار. پرشکن :
ای زلف سرکشت همه چین چین شکن شکن
مویت برای بردن دلها رسن رسن.

فرهنگ فارسی

شکن شکن . با چین های بسیار . صاحب چین های بسیار . پر شکن .

مترادف ها

rugosity (اسم)
چین و چروک، چروک خوردگی، چین چین

پیشنهاد کاربران

چین دادن: [عامیانه، اصطلاح] تابدار و شکن دار کردن.

بپرس