چین و چروک خوردن

فرهنگ فارسی

تا خوردن . شکن یافتن . کیس برداشتن . بسیار نورد و شکن یافتن .

مترادف ها

wrinkle (فعل)
چین دادن، چروکیدن، چین و چروک خوردن، چروکیده شدن

فارسی به عربی

تجعیدة

پیشنهاد کاربران

بپرس