چین انداختن. [ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) چین افکندن. چین دادن. به کیس و شکن درآوردن.- چین در ابرو از کسی انداختن ؛ با کسی خشم گرفتن : ز کس چین در ابرو نینداختی ز بازی به تندی نپرداختی.سعدی ( بوستان ).