چیمان

پیشنهاد کاربران

چیمان: واژه کُردی، نام دخترانه
چیم: سرچشمه، معدن، منبع، منشا -
فاش، آشکار، روشن، بی پرده، نمایان، هویدا -
انگیزه، سبب، فَرنود ( دلیل ) ، بُرهان ( پَروَهان! ) ، چَمراس!
.
ان: در اینجا پسوند اسم ساز و چشمگیر و برتری دهندگی
...
[مشاهده متن کامل]

.
معنی: آن که ظاهر و باطنش مانند آب، زُلال و روشن است، شفاف مانند آب ( آبگینه: شیشه، آیینه ) ، رو راست، یکدل، یکرنگ، راستین ( صاف و صادق ) ، بی شیله پیله، بی غل و غش -
دارنده ماه، ماه پیشونی، ماهرُو، ماهرُخ -
زیبارُو، خوشچهره، خوشگل ( خوشمَل ) ، خوش بَر و رُو، سیمین سیما، تابناک، ماه تابان، مهتاب! -
جنگجوی خوش سیما، جنگاور خوش بر و رو، توانمند جذاب، نیرومند گیرا، شیرزن کاریزما دار! -
بشارت دهنده، نوید بخش، خوش خبر -
گرمابخش، دلگرمی، امیدوار کننده، خوش بین ( مثبت اندیش ) ، نیک نظر -
شگفت آور، حیرت انگیز، چشمگیر، تماشایی، دیدنی، شاهکار، کولاک، معرکه!
.
.
آن را با واژه ترکی چیمَن یکسان ندانید:
واژه ترکی، نام دخترانه
معشوق، جانان، دلدار، دلبر، محبوب، دوست داشتنی، خواستنی، پُر هوادار، دارای دوستدار و خاطر خواه فراوان - سبزه، گندمگون، کبود رنگ -
سر سبز، سر زنده، شادمان، خوشحال، شَنگول، جوان - کبود، سبزه، لاجَِوَردی، نیلگون، آسمونی ( آسمانی )

چیمان در اصل همان چایمان است به معنی چایش، چاییدن و کلمه ای فارسی قدیمی است که در لهجه عرب خمسه استان فارس هم به عنوان سرماخوردگی بکار می رود.
در لهجه عرب خمسه شیراز به سرماخوردگی چیمان گویند.

بپرس