چیزی را روی داریه یا دایره ریختن
اصطلاحات و ضرب المثل ها
1- فاش / برملا کردن
2- اسرار دیگری را برملا کردن و باعث رسوایی او شدن
مثال:
1- هرچه می دانی بریز روی داریه تا ببینم چه می توانم برایت بکنم.
2- من اعتماد کردم و حرف دلم را به او زدم. اما او به هر کس رسید همه را روی داریه ریخت.
توضیح:
ریشه ی این اصط. به تعبیری در روابط نوازندگان و خوانندگان قدیم است:
درمجالس طرب رسم بر این بود که چون اهل مجلس از هنرنمایی مطربان خوششان می آمد به آنها انعام می دادند. در پایان مجلس گروه خنیاگران آنچه انعام گرفته بودند، روی دایره ای می ریختند و همه را میان خود تقسیم می کردند.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید