دیکشنری
مترجم
بپرس
چیز منجمد
دنبال کنید
مترادف ها
congelation
(اسم)
بستگی، دلمه، انجماد، ماسیدگی، افسردگی، چیز منجمد
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها