چیز جزئی

مترادف ها

gewgaw (اسم)
بازیچه، چیز جزئی، چیز بی مصرف، چیز قشنگ بی مصرف، چیز ناقابل

futile thing (اسم)
چیز جزئی

trifles (اسم)
چیز جزئی

پیشنهاد کاربران

بپرس