چیری. ( حامص ) چیرگی. چیربودن.- چیری کردن ؛ تسلط و برتری نشان دادن : رَهی از هنر گر چه چیری کندنباید بر شه دلیری کند.اسدی ( گرشاسب نامه ).
تخمدان مرغچیری čiri: [اصطلاح صنایع دستی] ظرف سفالی یا مسین ویژه ی شیردوشیظرف مخصوص دوشیدن شیر در زبان مردم روستای اسطلخ کوه واقع در استان گیلاندر گویش مردم شهرستان زرند جوجه+ عکس و لینک