چیره زبانی. [ رَ / رِ زَ ] ( حامص مرکب ) زبان آوری. سخندانی. فصاحت. بلاغت. گشاده زبانی : جوانی گذشت و چیره زبانی طبعم گرفت نیز گرانی.رودکی.به خاموش چیره زبانی دهدبه فرتوت زور جوانی دهد.اسدی ( گرشاسب نامه ).