چیره بند

لغت نامه دهخدا

چیره بند. [ رَ / رِ ب َ ] ( ص مرکب ) دستاربند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
عجب نیست از سرو بالابلند
که از عشق پیچان شود چیره بند.
طغرا ( از آنندراج ).
|| به اصطلاح رقاصان هند زنی را گویند که به تقلیدامردان چیره بر سر بندد و رقص کند. || باکره و دوشیزه. ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

دستار بند . یا باصطلاح رقاصان هند زنی را گویند که بتقلید مردان چیره بر سر بندد و رقص کند . یا باکره و دوشیزه .

پیشنهاد کاربران

بپرس