چیره امدن

لغت نامه دهخدا

( چیره آمدن ) چیره آمدن. [ رَ / رِ م َ دَ ] ( مص مرکب ) مسلط شدن. استیلا یافتن. فائق آمدن. برتر آمدن :
دو رخ و دو لبت به رنگ و مزه
چیره آمد بر ارغوان و شکر.
عنصری.

فرهنگ فارسی

( چیره آمدن ) مسلط شدن . استیلا یافتن . فائق آمدن . برتر آمدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس