چیر امدن

لغت نامه دهخدا

( چیر آمدن ) چیر آمدن. [ م َ دَ ] ( مص مرکب ) چیره شدن. پیروز شدن. فاتح گشتن. غالب آمدن. رجوع به چیر و چیره شود.

فرهنگ فارسی

( چیر آمدن ) چیره شدن . پیروز شدن . فاتح گشتن . غالب آمدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس