لغت نامه دهخدا
چیت. ( هندی ، اِ ) نوعی منسوج پنبه ای نازک. پارچه ای از پنبه بافته نازک. پارچه نخی ومعمولاً منقش به نقشهای خرد یا درشت از گل و غیره.
چیت. ( اِ ) نام درختی جنگلی از انواع افراست و در تمام جنگلهای شمال ایران از جلگه تا ییلاق میروید. و در نور و کجور مازندران آن را شیردار، در آستارا و طوالش و کوهپایه گیلان ککم و کیکم ، در لاهیجان و رودسر و شهسوار آج و دردیلمان چیت مینامند. کرب. اولس. رجوع به کرب شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - کرب . ۲ - اولس
نام درختی جنگلی از انواع افراست و در تمام جنگلهای شمال ایران از جلگه تا ییلاق میروید .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
شن
مایه؛ باعث
دانشنامه آزاد فارسی
چیت chintz
پارچة چاپ خورده (معمولاً آهاردار)، که برای استفاده در مبلمان رواج دارد. در انگلستانِ قرن های شانزدهم و هفدهم، این اصطلاح برای پارچه های کتانی هندی به کار می رفت که بر روی آن نقاشی شده یا چاپ خورده (کالیکوس) بود. بعدها به پارچه های چاپ خوردة اروپایی اطلاق می شد. این نوع منسوج از زمان های قدیم در هند ساخته می شد. پارچه چیت در اوایل قرن هجدهم در انگلستان رواج یافت؛ در ۱۷۲۲، پارلمان انگلستان برای حمایت از صنایع پشم و ابریشم بریتانیا قانونی را علیه واردات و ساخت چیت وضع کرد. این قانون در ۱۷۴۴ لغو شد. در میانة قرن نوزدهم، این پارچه تحت الشعاع نوعی پارچة مستحکم تر به نام کرتون قرار گرفت، لیکن استفاده از آن برای مبلمان نرم مجدداً رواج یافت.
پارچة چاپ خورده (معمولاً آهاردار)، که برای استفاده در مبلمان رواج دارد. در انگلستانِ قرن های شانزدهم و هفدهم، این اصطلاح برای پارچه های کتانی هندی به کار می رفت که بر روی آن نقاشی شده یا چاپ خورده (کالیکوس) بود. بعدها به پارچه های چاپ خوردة اروپایی اطلاق می شد. این نوع منسوج از زمان های قدیم در هند ساخته می شد. پارچه چیت در اوایل قرن هجدهم در انگلستان رواج یافت؛ در ۱۷۲۲، پارلمان انگلستان برای حمایت از صنایع پشم و ابریشم بریتانیا قانونی را علیه واردات و ساخت چیت وضع کرد. این قانون در ۱۷۴۴ لغو شد. در میانة قرن نوزدهم، این پارچه تحت الشعاع نوعی پارچة مستحکم تر به نام کرتون قرار گرفت، لیکن استفاده از آن برای مبلمان نرم مجدداً رواج یافت.
wikijoo: چیت
جدول کلمات
مترادف ها
چیت
پیشنهاد کاربران
واژه چیت
معادل ابجد 413
تعداد حروف 3
تلفظ čit
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [هندی]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی Cit
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد 413
تعداد حروف 3
تلفظ čit
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [هندی]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی Cit
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
چیت ی نوع تقلب تو گیم محسوب میشه . تو تمامی گیم ها وجود داره . چیت هم نوع های زیادی داره مثل پرواز و سرعت و وال هک و . . .
چیت زدن واقعا ی کار غیر اخلاقیه اصلا کار درستی نیست
#چیت_نزنیم
چیت زدن واقعا ی کار غیر اخلاقیه اصلا کار درستی نیست
#چیت_نزنیم
کسیکه در بازی های چند نفره مانند پابجی تقلب می کند و فنا ناپذیر هست خدا نکنه گیرشون بیفتید که پاره اید
نام نوعی پارچه.
چیت Chit - بمعنی آگاهی. یکی از سه مشخصۀ سات – چیت – آناندا یا سکوت سرور آمیزِ درونی ما.
چیت Chit - بمعنی آگاهی. یکی از سه مشخصۀ سات – چیت – آناندا یا سکوت سرور آمیزِ درونی ما.
نوعی از صنایع دستی غرب کشور که با استفاده از نی و نخی که با استفاده از موی بافته شده ی بُز بصورت یک دیوار و یا حائل در زیر سیاه چادرها بکار میرود