چگونه فولاد آبدیده شد ( روسی: Как закалялась сталь ) یا برپایی یک قهرمان ( به انگلیسی: The Making of a Hero ) ، یک رمان واقع گرایی سوسیالیستی است که توسط نیکولای استراوسکی ( ۱۹۳۶–۱۹۰۴ ) نوشته شده است. این کتاب با ۳۶٫۴ میلیون نسخهٔ فروخته شده، یکی از پرفروش ترین کتاب های تمام دوران و پرفروش ترین کتاب به زبان روسی است.
... [مشاهده متن کامل]
رمان شرح حال زندگینامه ای نویسنده آن نیکولای استراوسکی است. در زندگی واقعی پدر استراوسکی درگذشت و مادرش به عنوان آشپز کار می کرد. با پیوستن به ارتش سرخ، چشم راست خود را بر اثر آتش توپخانه در طول جنگ از دست داد.
کتاب چگونگی آبدیده شدن پاول کورچاگین را بیان می کند که از ابتدای زندگی با کار کردن برای کولاک ها رنج و سختی بسیاری متحمل می شود و برای اولین بار با نجات دادن فئودور ژوخرای در مسیر مبارزه سیاسی قرار می گیرد. او بار ها حین مبارزه سیاسی با مرگ رو در رو می شود ولی هر بار از چنگال آن می گریزد تا در نهایت آبدیده می شود.
در سال ۲۰۱۶، روزنامه «Russia Beyond» از روسیه این داستان را به عنوان بخشی از روایت شوروی از کمونیسم تحلیل کرد که مردان غیرمتمدن را به مردان ایدئال مبدل می کند، همانند آهن به فولاد. قهرمان داستان با قالب ادبیات پیش از خروشچف همخوانی دارد: یک فرد بی آلایش و ایدئال کمونیستی.
با وجود اینکه این که کتاب مبارزه و پایداری را با قلمی شیوا و روان به تصویر می کشد و حس و حال خواننده را با مبارزات و شرایت عصبی متفاوت مانند عشق، شادی و یا غم همراه می کند، کتابی کاملا جانبدارانه به سمت و سوی بلشویسم و استالینیسم است. به عنوان نمونه می توان به مواردی نظیر درگیری های دائمی آتامان های ارتش پتلیورا با خودشان اشاره کرد؛ فرماندهان این ارتش افرادی بسیار جاه طلب و مغرور و بی رحم تصویر شدند و سعی دارند با نابودی یکدیگر رشد کنند. گرچه این ارتش به جنایات جنگی نظیر پوگروم یهودیان متهم شده ولی ارتش منسجمی بوده و با عقاید ناسیونالیسمی برای جدایی اوکراین از شوروی می جنگیده.
نمونه ای دیگر می توان به بخشی پرداخت که آستروسکی یک مرزبان سرخ را با مرز بان جمهوری لهستان مقایسه می کند، سرباز شورایی سربازی با لباس کامل است ولی سرباز لهستانی لباس کاملی ندارد و از سرما می لرزد.
آستروسکی در این اثر به حمایت از استالینیسم و مبارزه با تروتسکیسم پرداخته. او سرخ های پیرو تروتسکی را افراد مغرور و خود پسندی می نامد که توسط حزب کوبیده شده اند و به ایجاد تفرقه در حزب و نابودی آن می پردازند. در بخشی دیگر که می توان اشاره کرد، پاوکا مدتی عضو لشگر بودیونی بود، بودیونی از طرفداران سخت استالین بوده.



... [مشاهده متن کامل]
رمان شرح حال زندگینامه ای نویسنده آن نیکولای استراوسکی است. در زندگی واقعی پدر استراوسکی درگذشت و مادرش به عنوان آشپز کار می کرد. با پیوستن به ارتش سرخ، چشم راست خود را بر اثر آتش توپخانه در طول جنگ از دست داد.
کتاب چگونگی آبدیده شدن پاول کورچاگین را بیان می کند که از ابتدای زندگی با کار کردن برای کولاک ها رنج و سختی بسیاری متحمل می شود و برای اولین بار با نجات دادن فئودور ژوخرای در مسیر مبارزه سیاسی قرار می گیرد. او بار ها حین مبارزه سیاسی با مرگ رو در رو می شود ولی هر بار از چنگال آن می گریزد تا در نهایت آبدیده می شود.
در سال ۲۰۱۶، روزنامه «Russia Beyond» از روسیه این داستان را به عنوان بخشی از روایت شوروی از کمونیسم تحلیل کرد که مردان غیرمتمدن را به مردان ایدئال مبدل می کند، همانند آهن به فولاد. قهرمان داستان با قالب ادبیات پیش از خروشچف همخوانی دارد: یک فرد بی آلایش و ایدئال کمونیستی.
با وجود اینکه این که کتاب مبارزه و پایداری را با قلمی شیوا و روان به تصویر می کشد و حس و حال خواننده را با مبارزات و شرایت عصبی متفاوت مانند عشق، شادی و یا غم همراه می کند، کتابی کاملا جانبدارانه به سمت و سوی بلشویسم و استالینیسم است. به عنوان نمونه می توان به مواردی نظیر درگیری های دائمی آتامان های ارتش پتلیورا با خودشان اشاره کرد؛ فرماندهان این ارتش افرادی بسیار جاه طلب و مغرور و بی رحم تصویر شدند و سعی دارند با نابودی یکدیگر رشد کنند. گرچه این ارتش به جنایات جنگی نظیر پوگروم یهودیان متهم شده ولی ارتش منسجمی بوده و با عقاید ناسیونالیسمی برای جدایی اوکراین از شوروی می جنگیده.
نمونه ای دیگر می توان به بخشی پرداخت که آستروسکی یک مرزبان سرخ را با مرز بان جمهوری لهستان مقایسه می کند، سرباز شورایی سربازی با لباس کامل است ولی سرباز لهستانی لباس کاملی ندارد و از سرما می لرزد.
آستروسکی در این اثر به حمایت از استالینیسم و مبارزه با تروتسکیسم پرداخته. او سرخ های پیرو تروتسکی را افراد مغرور و خود پسندی می نامد که توسط حزب کوبیده شده اند و به ایجاد تفرقه در حزب و نابودی آن می پردازند. در بخشی دیگر که می توان اشاره کرد، پاوکا مدتی عضو لشگر بودیونی بود، بودیونی از طرفداران سخت استالین بوده.


