چگال

/CegAl/

مترادف چگال: سنگین، غلیظ، گران، کثیف، متکاثف، فشرده، متراکم

معنی انگلیسی:
turbid, clump, dense, heavy, solid, thick

لغت نامه دهخدا

چگال. [ چ َ ] ( ص ) هر چیز گران و سنگین و کثیف و درهم نشسته باشد. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). چیز گران و کثیف. ( جهانگیری ) ( رشیدی ). گران و سنگین و کثیف و درهم نشسته. ( ناظم الاطباء ). هر جسم جامد که ذرات آن بسیار بهم نزدیک و در هم فشرده است :
پیش طبعش گران هوای سبک
پیش حلمش سبک زمین چگال.
رضی الدین نیشابوری ( از آنندراج ).
|| ( اِ ) سپر تیرانداز. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

سختی وستبری، بهم پیوستگی، هرچیزسنگین فشرده
۱ - ( صفت ) گران و سنگین کثیف . ۲- ( اسم ) جسم جامه که ذرات آن بسیار بهم نزدیک و در هم فشرده است .

فرهنگ معین

( چَ ) (اِ. ص . ) ۱ - سختی و به هم پیوستگی جسمی . ۲ - هر جسمی که ذرات آن در هم فشرده باشد.

فرهنگ عمید

جسمی که ذرات آن درهم فشرده باشد، متکاثف.

مترادف ها

dense (صفت)
سفت، متراکم، محکم، انبوه، احمق، غلیظ، پر پشت، چگال، خنگ، متکاثف

فارسی به عربی

کثیف

پیشنهاد کاربران

چند برابرواژه ی پارسی در کنار هم:
۱: لطیف و کثیف: نرمینه و سختینه.
۲: رقیق و غلیظ: کم مایه و پرمایه.
۳: متکاثف و متخلخل: چَگال و تَنُک.
۴: متراکم: انبوه، انباشته.
پارسی را پاس بداریم: )
در گفتار لری :
چِقاله = کثیفی ای که روی رخت و بدن یا هر چیزی چنان زیاد شود که رخت یا بدن را خشک کند، می گویند چقاله زده است.
با جابجایی ( ق، گ ) که در واژه های زیاد رخداده می شود چگاله
چِغر= زمینی که علف زیاد و بلندداشته باشد ( تراکم علف بالا باشد ) تا جایی که گذر از آن بسیار سخت باشد.
...
[مشاهده متن کامل]


به سختی روان
این واژه فارسی است وبااختصاراز چه، گو، آ، لای ـ تشکیل شده چنانچه بسیاری اگرنگوییم اکثریاتمام واژه های آن چنین است حتی خود کلمه واژه که اختصاری از وا[ بمعنی باز ] زه، و ژه که ز و چ وژ گویشهای مختلف ازیک حرف گاهی میشود که واژه وازه بوده است و آ امر آمدن است و لای به معنی کنار وپهلو است
...
[مشاهده متن کامل]

وچون چگال باتصویری ازلای ودرون همراه است

بپرس