چگال. [ چ َ ] ( ص ) هر چیز گران و سنگین و کثیف و درهم نشسته باشد. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). چیز گران و کثیف. ( جهانگیری ) ( رشیدی ). گران و سنگین و کثیف و درهم نشسته. ( ناظم الاطباء ). هر جسم جامد که ذرات آن بسیار بهم نزدیک و در هم فشرده است : پیش طبعش گران هوای سبک پیش حلمش سبک زمین چگال.
رضی الدین نیشابوری ( از آنندراج ).
|| ( اِ ) سپر تیرانداز. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
سختی وستبری، بهم پیوستگی، هرچیزسنگین فشرده ۱ - ( صفت ) گران و سنگین کثیف . ۲- ( اسم ) جسم جامه که ذرات آن بسیار بهم نزدیک و در هم فشرده است .
فرهنگ معین
( چَ ) (اِ. ص . ) ۱ - سختی و به هم پیوستگی جسمی . ۲ - هر جسمی که ذرات آن در هم فشرده باشد.
چند برابرواژه ی پارسی در کنار هم: ۱: لطیف و کثیف: نرمینه و سختینه. ۲: رقیق و غلیظ: کم مایه و پرمایه. ۳: متکاثف و متخلخل: چَگال و تَنُک. ۴: متراکم: انبوه، انباشته. پارسی را پاس بداریم: )
در گفتار لری : چِقاله = کثیفی ای که روی رخت و بدن یا هر چیزی چنان زیاد شود که رخت یا بدن را خشک کند، می گویند چقاله زده است. با جابجایی ( ق، گ ) که در واژه های زیاد رخداده می شود چگاله چِغر= زمینی که علف زیاد و بلندداشته باشد ( تراکم علف بالا باشد ) تا جایی که گذر از آن بسیار سخت باشد. ... [مشاهده متن کامل]
به سختی روان
این واژه فارسی است وبااختصاراز چه، گو، آ، لای ـ تشکیل شده چنانچه بسیاری اگرنگوییم اکثریاتمام واژه های آن چنین است حتی خود کلمه واژه که اختصاری از وا[ بمعنی باز ] زه، و ژه که ز و چ وژ گویشهای مختلف ازیک حرف گاهی میشود که واژه وازه بوده است و آ امر آمدن است و لای به معنی کنار وپهلو است ... [مشاهده متن کامل]