چکمیزک زده. [ چ َ زَ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مبتلا به چکمیزک. ( ناظم الاطباء ). آنکه بولش قطره قطره چکد. اَمثَن. ( منتهی الارب ). کسی که بیماری تقطیرالبول دارد. بیمار مبتلابه سلس البول. و رجوع به چکمیزک و چکمیزک شدن شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) مبتلا به چکمیزک . آنکه بولش قطره قطره چکد بیمار مبتلا به تقطیر البول .