برآمد چکاچاک زخم تبر
خروش سواران پرخاشخر.
فردوسی.
برآمد چکاچاک زخم سران چو پولاد با پتک آهنگران.
فردوسی.
چکاچاک برخاست از هر دو روی ز پرخاش خون اندرآمد بجوی.
فردوسی.
شل و تیر پیوسته چون تار و پودچکاچاک برخاست از گرز و خود.
اسدی.
چو بر کوه سودی تن سنگ رنگ به فرسنگ رفتی چکاچاک سنگ.
اسدی.
رجوع به چخاچخ و چقاچق و چقاچاق و چکاچک و چک چک شود.