چکاسه

لغت نامه دهخدا

چکاسه. [ چ َ س َ / س ِ ] ( اِ ) خارپشت را گویند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). خارپشت راگویند و آن را ریکاسه و سیخول نیز نامند و بزبان ( ؟ ) تشی و به هندی ساهی و به زبان گیلان خورده خوانند وآن جانوری است که بر پشتش خارهای ابلق باشد مانند دوک و چون کسی قصد گرفتن کند چنان بدن خود را در هم فشارد که خارها از بدنش جدا شود و به آن کس خورد. ( جهانگیری ). خارپشت. ( ناظم الاطباء ). چکاشه. سُنقُرَه و «سُنقَرَه کَل ». ( در اصطلاح روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ). بُزُنْقُرَه در تداول اهالی خراسان. و رجوع به چکاشه و ریکاسه و سیخول و خارپشت شود.

فرهنگ عمید

=سیخول

جدول کلمات

سیخول

پیشنهاد کاربران

بپرس