چپیدن


معنی انگلیسی:
to be crammed or packed into a small space, to press or crowd together, herd, jam, overcrowd, squeeze, muscle, to press together, to thrust

لغت نامه دهخدا

چپیدن. [ چ َ دَ ] ( مص جعلی ) میل کردن بجانب چپ. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کنایه از طرفی بطرف دیگر گردیدن باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح سیاست ) متمایل شدن به افکار چپ. پیوستن به چپروان سیاسی. || بزور درآمدن. بزور داخل شدن. بفشار بهم چسبیدن و تنگ هم نشستن. جا گرفتن چیزی بزور با چیزی دیگر در ظرف یا جای تنگ. ( فرهنگ نظام ). درتداول امروز بمعنی بزور جا گرفتن و با فشار به دیگران جایی را اشغال کردن است.

فرهنگ فارسی

درهم فرورفتن، ب وردرجائی داخل شدن، بزورجادادن
( مصدر ) ( چپید چپد خواهد چپید بچپ چپنده چپیده ) فرو رفتن چیزی در چیز دیگر بزور جا گرفتن چیزی در چیز دیگر با فشار.
میل کردن بجانب چپ ٠ طرفی بطرف دیگر گردیدن باشد .

فرهنگ معین

(چَ دَ ) (مص ل . ) جا شدن چیزی در چیز دیگر با زور و فشار.

فرهنگ عمید

۱. درهم فرورفتن.
۲. به زور در جایی داخل شدن، به زور و فشار میان جمعی درآمدن و جا گرفتن.
۳. جا شدن چیزی در چیز دیگر به زور و فشار.

مترادف ها

crowd (فعل)
ازدحام کردن، چپیدن، با زور و فشار پر کردن

فارسی به عربی

حشد

پیشنهاد کاربران

بپرس