چپلک

لغت نامه دهخدا

چپلک. [ چ ِ ل َ ] ( ص ) پلید و مردار و بناشایست آلوده را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کسی که خود را به چیزهایی آلوده دارد و کارهای ناشایسته و چرکین کند. ( جهانگیری ). کسی که خود را به اعمال رذیله آلوده کند. ( فرهنگ نظام ). چپل. چرکین و نکبتی و ناتمیز :
هرکو بجز از تو بجهانداری بنشست
بیدادگر است و چپلک ، بی خرد و بس.
منوچهری ( از جهانگیری ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که خود را بچیزهای ناشایسته آلوده کند چرکن نکبتی .
پلید و مردار و بنا شایست آلوده را گویند . کسیکه خود را بچیزهایی آلوده دارد و کارهای ناشایسته و چرکین کند .

فرهنگ عمید

۱. آلوده، چرکین، کثیف، پلید.
۲. مردار.

گویش مازنی

/chepelak/ مرتعی در کنار راه مالروی کدیر به نوشهر

پیشنهاد کاربران

چپلی یا چپلک ( فارسی دری ) Sandals
علاوه بر مطالبی که گفته شده، چَپِلَک زَدَن یعنی دست زدن این کلمه احتمالا از پارسی باستان باشد، هر چند در ایل عرب خمسه استان فارس هم به همین معنی و مفهوم بکار میرود لکن این کلمه فارسی اصیل است که در ایل
...
[مشاهده متن کامل]
عرب از زمانهای دور وارد گویش عرب خمسه شده و تا کنون حفظ شده، ایل عرب خمسه علاوه بر اینکه تعدادی از افعال و کلمات اصیل صدر اسلام و حتی زمان جاهلیت را حفظ کرده، حافظ خوبی هم برای کلمات بکر و اصیل فارسی باستان بوده است.

بپرس