چپسیدن. [ چ َ دَ ] ( مص ) بر وزن و معنی چسبیدن است ، اعم از آنکه چیزی را به چیزی بچسبانند، یا کسی خود را به کسی وابندد. ( برهان ). مقلوب چسپیدن است. ( آنندراج ). و آنرا چفسیدن نیز گفته اند، چه «با» و «فا» بیکدیگر بدل شود. ( آنندراج ). چسپیدن و چفسیدن و ملصق شدن. ( ناظم الاطباء ). سخت بهم پیوستن ، چنانکه قسمتی از چیزی در قسمتی از چیز دیگر درشود. بهم چسپیدن. || به کسی خود را وابستن. ( ناظم الاطباء ). || میل کردن. تمایل. رجوع به چسبیدن و چفسیدن شود.