چوگان پرست. [ چ َ / چُو گام ْ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) آنکه چوگان معبود او باشد. و این کنایه از کمال شوق بچوگان بازی بود. ( آنندراج ). پرستنده چوگان. که چوگان پرستد. که چوگان تا حد پرستش دوست بدارد. که چوگان را ستایش کند. و چون صفت چرخ قرارگیرد و یا برای چرخ و فلک صفت آورده شود، کنایه از اشتیاق به واژونه گردی و ناراست روی است : یکی روز کاین چرخ چوگان پرست ز شب بازی آورد گوئی بدست.