چوگان زن. [ چ َ / چُو زَ ] ( نف مرکب ) چوگان زننده. با آلت چوگان ضربه واردکننده. آنکه با چوگان بازی کند. که چوگان زند. زننده چوگان : گر آن دو عارض رخشان ز فعل یزدان است ز فعل اهرمن است آن دو زلف چوگان زن.امیرمعزی ( از آنندراج ).