چونی

/Cuni/

مترادف چونی: چگونگی، کیفیت

متضاد چونی: چندی، کمیت

معنی انگلیسی:
qualification, qualitative, quality, status

لغت نامه دهخدا

چونی. ( حامص ) چگونگی. ( ناظم الاطباء ). مقابل چندی و کمیت. ( فرهنگ فارسی معین ). کیفیت. ( یادداشت مؤلف ) :
دعوی که مجرد بود از شاهد معنی
باطل شودش اصل به چونی و چرائی.
سنائی.

فرهنگ فارسی

چگونگی کیفیت مقابل چندی کمیت .

فرهنگ معین

(حامص . ) چگونگی ، کیفیت .

فرهنگ عمید

چگونگی، کیفیت.

دانشنامه عمومی

چونی (داغستان). چونی ( به لاتین: Chuni ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در شهرستان لواشینسکی واقع شده است. [ ۱]
عکس چونی (داغستان)عکس چونی (داغستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

quality (اسم)
صفت، نهاد، جنبه، وجود، نوع، چگونگی، کیفیت، خصوصیت، چونی، زاب

modal (صفت)
کیفیتی، چونی

qualitative (صفت)
چونی، کیفی

فارسی به عربی

شکلی , نوعیة

پیشنهاد کاربران

معنی همشهری چونی یعنی چی
همشهری چونی یعنی چی
چگونه ای؟ قید استفهام است.
میان اینهمه محنت نگوییم چونی
کسی که چون تو کس دارد او چه غم دارد ( جمال الدین اصفهانی )
چونی اگر چگونگی باشد اینست و اگر به پرسش از کسی باشد برابر است با چگونه ای - تو؟و ان پرسش تندرستی و روزگار باشد
و این پارسی سره است
چونم چونی چونست چونیم چونید چونند
ز من مپرس که چونی ز او بپرس که چونست
...
[مشاهده متن کامل]

- ز من مپرس که در دست او دلت چونست
از او بپرس که انگشهاش در خونست
سعدی
همی گفت چونی به درد اندرون
تنی دردمند و دلی پر ز خون
فردوسی
بپرسید ازو فرخ اسفندیار
که چونست شاه آن گو نامدار
گفت چونی و دل تو چونست
از دل این خسته جگر را چه خبر
مولوی
ایا مربی جان از صداع جان چونی؟
ایا ببرده دل از جمله دلبران چونی؟
ز آفتاب که پرسد که چون همی گردی؟
به گلستان که بگوید که گلستان چونی؟
ز روی زرد بپرسند درد دل چونست
ولی کسی بنپرسد که ارغوان چونی؟
چو روی زشت به آیینه گفت چونی تو
بگفت من چو چراغم تو قلتبان چونی؟
مولوی
ز من مپرس چونی، دلی چو کاسۀ خونی
. ز اشک پرس که افشا نمود راز درونی
عارف قزوینی

چونی در زبان کردی به معنی: چطوری
به معنای احوال پرسی است
چونی به معنای کردی یعنی حالت چطور است

نزد عرب زبانان مسلط به فارسی و در مناطق جنوبی معادل همان "کونی" می باشد
چونی : چونی یکی از معقولات دهگانه است ( معقولات عشر ) که عبارتند از : یک مقوله جوهر و نه معقوله ی عرض : کم ، کیف ، اَین ، متی ، وضع ، اضافه ، له ، فعل ، انفعال . به نظر ارسطو و پیروان او هیچ وجودی خارج از این ده مقوله نیست . بهمین مناسبت اجناس عالیه نیز بر آنها اطلاق می شود . قدما در تعریف کیف گفته اند " عَرَضی است که لذاته اقتضای قسمت ولا قسمت نکند ( جرجانی : تعریف 165 ) چون ذات باریتعالی ورای همه ی موجودات است . بنابراین خارج از حوزه ی مقولات عشر - که یکی از آنها مقوله ی کیف است - قرار دارد ، و ذات او "کیف " و " چگونگی " ندارد و بعضی از قدما معنی لطیف را را از اسماء الاهی است بهمین معنی گرفته اند که لطیف آن است که بی چگونگی ادراک شود .
...
[مشاهده متن کامل]

ای در دل مشتاقان از یاد تو بستانها
بر حجت بی چونی ، از صُنعِ تو بُرهانها
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 245. )

چونی یعنی حالت چطوره
تو کردی بیشتر برای احوال پرسی استفاده میشود یعنی چطوری

یعنی چگونه ای ؟چطوری ؟؟در زبان کردی و فارسی باستان این معنا را داشت.
کیفیت، چگونگی ، خاصیت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس