چونه. [ ن ِ ] ( اِ ) ( در تداول عامه ) مخفف چانه است. چانه. زنخ. ( فرهنگ لغات عامیانه ، تألیف سیدمحمدعلی جمال زاده ).
چونه. [ ن َه ْ ] ( هندی ، اِ ) آهک باشد. ( فرهنگ سروری ). مأخوذ از هندی ، آهک زنده. ( ناظم الاطباء ) :
سرخی رویش ز سرخه منکرش
چونه و فوفل شده رنگ آورش.
خسرو ( از فرهنگ سروری چ دبیرسیاقی ).
ودر نسخه حسین وفائی به معنی یکبار آمده این معنی غریب است و ظاهراً با معنی چاره خلط شده است.