چوغولی کردن

لغت نامه دهخدا

چوغولی کردن. [ چ ُغ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چغلی کردن. خبر آوردن برای کسی. ( ناظم الاطباء ). || شکایت از کسی پیش کسی بردن. || نمودن اعمال و افعال درخور نکوهش کهتری پیش مهتری. باز نمودن اعمال کودکان نزد بزرگتران تا مجازات شوند. رجوع به چوغولی و چغلی شود.

پیشنهاد کاربران

چوغولی فارسیزه شده ی کلمه تورکی چووقولی، یعنی حمل کننده و خادم خبر که از دو جز تشکیل شده است. جز اول چوو به معنی خبر و جز دوم قول از کلمه دست به معنی خدمت. معنای کلی آنکه سخن چینی کردن استفاده می شود.
چوقولی و چوغولی وجود خارجی نداره ، از من در آوردیِ
هرچی هم آقای تحقیقی بگه همونِ