چوست

لغت نامه دهخدا

چوست. ( اِ ) درختچه ای است که درکلیه نقاط مرطوب جنگلهای شمال فراوان است. در مازندران آن را «جز»، درطوالش ورودسر «چوست » و «چشت »، در آستارا «هس » در رشت «کول »، «کول کیش » و «کوله خاس » و در برخی نقاط طالش «پل » مینامند. ( جنگل شناسی تألیف کریم ساعی ج 1 ص 208 ).

فرهنگ فارسی

درختچه ایست که در کلیه نقاط مرطوب جنگلهای شمال فراوانست در مازندران ٠

دانشنامه عمومی

چوست (تاجیکستان). چوست ( نام پیشین چوزی ) جماعت و شهرکی در کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ شهر نو ناحیه های تابع جمهوری قرار دارد. جمعیت این جماعت ۱۲۰۶۸ است. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
عکس چوست (تاجیکستان)

چوست (شهر). چوست ( به ازبکی: Чуст ) شهری در ولایت نمنگان کشور ازبکستان است که در سرشماری سال ۲۰۱۰ میلادی، ۶۹٬۰۸۳ نفر جمعیت داشته است. [ ۲]
عکس چوست (شهر)عکس چوست (شهر)عکس چوست (شهر)عکس چوست (شهر)عکس چوست (شهر)عکس چوست (شهر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

چوست واژه ای آذری و به معنای کفش ( پاپوش ) می باشد .

بپرس