چوبینک. [ ن َ ] ( اِ مرکب ) روپاکی سرخ رنگ که بر سر بندند. ( جهانگیری ) ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ): آن شاه دروغین بین با اسبک و بازینک شنگینک و منگینک سر بسته بچوبینک.
مولوی.
|| کاروانک. پرنده ای است شبیه بمرغ خانگی. ( برهان ). هوبره و کاروانک.( ناظم الاطباء ). رجوع به چوبین و چوبینه شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - رو پاکی سرخ رنگ که بر سر بندند . ۲ - کاروانک . روپاکی سرخ رنگ که بر سر بندند ٠ یا کاروانک پرنده ایست شبیه بمرغ خانگی ٠ هوبره و کار وانک ٠