چوبکاری کردن
مترادف چوبکاری کردن: شرمنده کردن، شرمسار کردن، مورد لطف و عنایت بسیار قراردادن، باچوب زدن، کتک زدن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- چوبکاری کردن کسی را ؛ او را بعطایا و با ملاطفت زبانی خجل و شرمنده کردن. با انعام و اکرام کسی را که انعام و اکرام وظیفه او بوده است خجل کردن. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
سرزنش کردن، اوقات تلخی کردن، چوبکاری کردن، بدحرفی کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید