قیصر شرابدارت و چیپال چوبدار
خاقان رکابدارت و فغفور پرده دار.
منوچهری.
|| آنکه گوسفند و بز و میش و گاو بسیار از قراء و قصبات گرد کند و برای فروختن بشهرها برد و در کشتارگاهها و غیره بفروشد. جلاب. ( یادداشت مؤلف ). آنکه شغلش خرید و فروش گوسفند است. گله دار. گوسفنددار. ( فرهنگ فارسی معین ). || شخصی که در میدانهای بارفروشی دو سر چوب قپان را روی دوش گیرد. ( فرهنگ فارسی معین ). ( اصطلاحاً ) قپاندار. و تلفظ عامیانه آن چوقدار است.