چوب فلک

لغت نامه دهخدا

چوب فلک. [ ب ِ ف َ ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قطعه چوبی است استوانه ای که هر دو سرش را سوراخ کنند یا دو سوراخ در دو سوی آن ایجاد کنند و ریسمانی از آن دو سوراخ بگذرانند و معلمان آن طناب را که دو سرش در دو سوراخ چوب بند شده است گرد هر دو پای طفل بازی گوش افکنند و تاب دهند تامحکم شود آنگاه بر کف پای او چوب زنند :
در این تازه مکتب برای کتک
ز باران و باد است چوب فلک.
طغرا ( از آنندراج ).
رجوع به فلک شود.

فرهنگ فارسی

قطعه چوبیست که هر دو سرش را سوراخ کنند و ریسمانی از آن دو سوراخ بگذرانند و معلمان آن طناب را که دو سرش در دو سوراخ چوب بند شده است گرد هر دو پای طفل بازی گوش افکنند و تاب دهند تا محکم شود آنگاه بر کف پای او چوب زنند .

پیشنهاد کاربران

چوبی به قطر هشت تا ده سانتی متر و طول یک و نیم متر که در وسط آن رابه فاصله ی سی چهل سانتی متر سوراخ کرده، طناب رد کرده و گره می زدند. طرز کار آن به این صورت بوده که محکوم را خوابانیده و پاهایش را از طناب
...
[مشاهده متن کامل]
رد کرده، به چوب محکم می کردند و دو نفر دو طرف چوب را می گرفتند و نفر سوم به کف پای محکوم ضربه می زد.

چوب فلک
فلک یعنی آسمان

بپرس