چوب دوسرطلا یا چوب دوسرگهی
اصطلاحات و ضرب المثل ها
چوب دوسرگُهی ( تحقیرآمیز )
کسی که مورد تردید / سوءظن / نفرت هر دوطرف اختلاف باشد
مثال:
... اما می بینم برای این کار درست نشده ام، نه من لش و تنبل هستم، اشتباهی به دنیا آمده ام، مثل چوب دوسرگهی از اینجا مانده و از آنجا رانده.
( زنده به گور / صادق هدایت )
این هم مزد ما ! خواستیم بین شون میونجی گری کنیم و این دوتا رو با هم آشتی بدیم، حالا هردو با ما دشمن شدن و ما شدیم چوب دوسرطلا.
پیشنهاد کاربران
the worst of ˈboth/ˈall ( possible ) worlds