چو چک

گویش مازنی

/choo chak/ لاغر – تکیده - هشت پا ۳موجودی افسانه ای & چوب پا – نوعی پرنده ی مهاجر با پاهای بلند

پیشنهاد کاربران

لغت ترکی مشابه هست, به معنی کوچولو، برای بچه کاربرد دارد، لفظ بچه هم استعمال می شود
چوچک یا خُراز همون غلامه
پسری که نیاز جنسی پسران بزرگتر رو برآورده میکنه
در زبان بعضی روستاهای کرج برغان چوچک یعنی گنجشگ بعضی میشکا بعضی گنگوشت در منطقه برغان وروستاهای بالادست چوچک یعنی گنجشگ
یعنی پاچه خوار و نوکری کردن برای کسی که از خودش بزرگتر است
در زبان مازندرانی. . . چو به معنی چوب و چک به معنی پا هست. . . پاهاش مثل چوبه و به معنی فرد بسیار لاغر هست.
در لهجه خراسانی بچه نوکر بی مواجب که برای انواع خرده فرمایش همه اهل خانه استفاده میشود
به کسانی که پشت سرشان حرف میزنند بی اعتنا باشید انها به همان جا تعلق دارن دقیقا پشت سرشان!!!

به زبان ما تات ها میشه گنجشک
چوچک به زبانه مازندرانی می شود ( لاقرمردنی )
در زبان لری بختیاری نام پرنده ی کوچک و سیاه رنگ است

به زبان رزجردی ( تاتی ) یعنی گنجشک
شاگردی کردن برای فری
به معنی بچه سال بودن یا ی فردی ک نوکر کسی هست بدون انکه مزدی بگیرد مانند پاچه خوار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس