چو پیچیدن

لغت نامه دهخدا

چو پیچیدن. [چ َ دَ ] ( مص مرکب ) خبر افتادن. هو افتادن. بر سر زبانها افتادن مطلبی. شایع شدن. در افواه شایع گشتن.

فرهنگ فارسی

خبر افتادن ٠ هوا فتادن ٠ بر سر زبانها افتادن مطلبی ٠ شایع شد ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس