چهره گردیدن. [ چ ِ رَ / رِ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) مقابل شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). روبرو شدن. مواجه شدن. مقابل شدن. رودررو قرار گرفتن. راست آمدن با کسی. روبارو شدن : کجا با برهمن زاهد تواند چهره گردیدن ندارد سبحه اش آن دل رگ زنار می باید.ظهوری ( از آنندراج ).|| کنایه از حریف و روکش باشد. ( آنندراج ). حریف شدن.