چهرزاد
فرهنگ اسم ها
معنی: ( مجاز ) نژاده، اصیل، لقبی است که در شاهنامه به همای دختر بهمن داده شده، ( به مجاز ) نژاد و اصیل، لقب هما، دختر بهمن در شاهنامه
برچسب ها: اسم، اسم با چ، اسم دختر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
پسر بود او را یکی شیرگیر
که ساسانش خواندی ورا اردشیر
یکی دخترش بود نامش همای
هنرمند و بادانش و پاک رای
همی خواندندی ورا چهرزاد
زگیتی بدیدار او بود شاد
پدر درپذیرفتش از نیکویی
بدان دین که خواندی ورا پهلوی
همای دل افروز تابنده ماه
چنان بد که آبستن آمد ز شاه
چو شش ماه شد پر ز تیمار شد
چو بهمن چنان دید بیمار شد
چو از درد شاه اندر آمد ز پای
بفرمود تا پیش او شدهمای
بزرگان و نیک اختران را بخواند
به تخت گرانمایگان برنشاند
چنین گفت کاین پاک تن چهرزاد
ز گیتی فراوان نبوده ست شاد
سپردم بدو تاج و تخت بلند
همان لشکر و گنج و بخت بلند
ولیعهد من او بود در جهان
هم آن کس که زو زاید اندر نهان
اگر دختری زایدش گر پسر
ورا باشد این تاج و تخت و کمربیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
نام همای دختر بهمن است و بهمن او را بحکم شریعتی که تابع آن بود بنکاح خود در آورد و داراب از او متولد شد .
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:همای
wikijoo: چهرزاد
پیشنهاد کاربران
دارای سیمایی زیبا
چهر::چهره. صورت. رخ. رو. سیما
زاد::آزاد
چهر آزاد::چهره شاد . چهره آزادگی .
زاد::آزاد
چهر آزاد::چهره شاد . چهره آزادگی .
چهرزاد یک معشوقه افسانه ایست و سرنوشت جالبی دارد