چهراباد

لغت نامه دهخدا

( چهرآباد ) چهرآباد. [ چ ِ ] ( اِخ ) از قرای غنی بیک لوی زنجان و در میان کوه واقع است. در میان کوه باغات و چمن خوبی دارد و چشمه آب از میان چمن جاری است که تقریباً یک سنگ و نیم آب دارد. باغات و اراضی قریه از آب آن دو چشمه و از آب رودخانه مشروب می شود. آب و هوا و صفای خوب کاملی دارد در آنجا صیفی پنبه و کرچک بعمل می آید. سکنه اش 75 خانوار است. ( مرآت البلدان ج 4 ص 300 ).

فرهنگ فارسی

( چهر آباد ) از قرای غنی بیک لوی زنجان

پیشنهاد کاربران

دکتر کزازی در مورد واژه ی " چهر" می نویسد : ( ( در پهلوی چهرگ ( = چهره ) در معنی طبیعت نیز بکار می رود ؛ چهریگ čihrīg ، در آن به معنی طبیعی است . ) ) بنا بر این نظر یه، چهر آباد در معنی بنیادین" جایی که طبیعتی آباد دارد" .
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 281. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " چهر" می نویسد : ( ( در پهلوی چهرگ ( = چهره ) در معنی طبیعت نیز بکار می رود ؛ چهریگ čihrīg ، در آن به معنی طبیعی است . ) ) بنا بر این نظر یه چهر آباد در معنی بنیادین" جایی که طبیعتی آباد دارد" .
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 281. )

بپرس