چهر برگشادن

لغت نامه دهخدا

چهر برگشادن. [ چ ِ ب َ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) تصویر کردن. نقاشی کردن. نقش کردن. نگاشتن.
- چهر بر کسی گشادن ؛ به کسی مهر و محبت کردن. به کسی لطف کردن :
چنین است کردار گردان سپهر
نخواهد گشادن همی بر تو چهر.
فردوسی.
- چهر تازه تر برگشادن ؛ از لونی دیگر نگاه کردن. از نوع دیگر تفسیر کردن :
کنون در سخن های بوذرجمهر
یکی تازه تر برگشائیم چهر.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

تصویر کردن . نقاشی کردن . نقش کردن . نگاشتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس