ز آمیزش این چهارگانه
شد خوش نمک این چهارخانه.
نظامی.
چهارگانه. [ چ َ / چ ِ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) یاران و هم پیمانان چهارگانه که بر بنی امیه قیام خواستندی کرد. حسین بن علی ( ع ) عبداﷲبن عمر. عبدالرحمن بن ابوبکر و عبداﷲبن زبیر. ( یادداشت مؤلف ) : و معاویه از بهر این چهارگانه که بیعت نکرده اند به مدینه آمد. ( مجمل التواریخ والقصص ).
چهارگانه. [ چ َ ن ِ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اصفاک بخش طبس شهرستان فردوس ، در 63هزارگزی جنوب خاوری طبس واقع است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).