چهارچوبه

لغت نامه دهخدا

چهارچوبه. [ چ َ / چ ِ ب َ / ب ِ ] ( اِ مرکب ) چهارچوب. رجوع به چارچوب و چارچوبه و چهارچوب شود.

چهارچوبه. [ چ َ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بیرجند.100 تن سکنه دارد. از چشمه و قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و انگور است. شغل اهالی زراعت ، مالداری و قالیچه بافی میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

یکی از قلاع قراولخانه ایست که در سمت مشرق و شمال بجنورد مابین خاک زعفرانلو و شادلو واقع است .

دانشنامه عمومی

چهارچوبه روستایی در دهستان بالا دشت بخش مرکزی شهرستان گرمه استان خراسان شمالی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۳۵۱ نفر ( ۹۳خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس چهارچوبه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

framework (اسم)
استخوان بندی، بدنه، کالبد، چارچوب، چهارچوبه، چوب بست

پیشنهاد کاربران

بپرس