چهارچشم

لغت نامه دهخدا

چهارچشم. [ چ َ / چ ِ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) که چشم چهار دارد. || بسیار مشتاق و منتظر و مراقب : چهار چشم ( چهار چشمه ) آن را می پایید؛ به دقت مراقب او بود. || صفت سگ نیز واقع شود. مُعَیَّن ؛ سگ چهارچشم. ( مهذب الاسماء ). رجوع به چارچشم شود.

فرهنگ فارسی

که چشم چهار دارد . یا بسیار مشتاق و منتظر و مراقب .

دانشنامه عمومی

چهارچشم، روستایی در دهستان بزی بخش مرکزی شهرستان نیمروز در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۱ نفر ( ۸ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس چهارچشم
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

چهار چشم: [عامیانه، اصطلاح] عینکی، بسیار مشتاق، منتظر، مراقب.

بپرس