لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
قسمی از رفتن اسب بشتاب . تاخت سریع اسب . و چهار گامه .
فرهنگ عمید
۲. (قید ) [عامیانه، مجاز] به سرعت، شتابان.
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
تاخت، چهار نعل
تاخت، سرند، تق تق، چهار نعل، صدای پچ پچ و بهم خوردن بشقاب
گردش، چهار نعل، گامی شبیه چهارنعل، مزور
گریز، چهار نعل، فرار با شتاب
چهار نعل، چهار نعل روی
چهار نعل، جانم باشی بتاخت
فارسی به عربی
رکض
پیشنهاد کاربران
چهار نعل تیز تند باشتاب ومعنی یورتمه میشه چهارپا طوری راه میرود که سوار ه بالا پایین میشه خسته کننده هست
یورتمه