چهارمحال

/CAhArmahAl/

معنی انگلیسی:
chaharmahal

لغت نامه دهخدا

چهارمحال. [ چ َ م َ ] ( اِخ ) بخشی است کوهستانی که در جنوب غربی اصفهان بین لرستان ، فارس و خوزستان واقع است و به چهار ناحیه ٔ: زار - کبار - مروه - کندان تقسیم میشود. این بخش محل سکونت دو ایل بزرگ بختیاری به نام چهارلنگ و هفت لنگ میباشد و در تقسیمات جغرافیایی امروز به نام چهارمحال بختیاری خوانده میشود. این منطقه منبع رودهای کارون و قم و زاینده رود میباشند. رودخانه کارون از رشته کوههای کوهرنگ بختیاری سرچشمه می گیرد و سرچشمه زاینده رود دامنه شرقی کوهرنگ است. کوههای مهم آن رشته کوههای بختیاری است که بلندترین نقطه آن به نام زردکوه 4547 متر ارتفاع دارد و همیشه پوشیده از برف است. در این بخش معادن آهن و سرب یافت میشود و دارای مزارع وسیع و مراتع و باغهای فراوان است. آب و هوای آن کوهستانی و سردسیر است زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل دارد. مرکز آن شهر کرد و شهرهای مهمش ایذه و بروجن است. حوزه چهارمحال 233023 تن جمعیت دارد. که بیشتر به کار کشاورزی و دامداری و صنایع دستی از قبیل قالی و قالیچه ، گلیم و جاجیم بافی اشتغال دارند. ( از مجمل التواریخ گلستانه ص 155 ) ( جغرافیای غرب ایران ص 83 ) ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 409، 430 ) ( رودکی ص 314 ) ( یادداشتهای مؤلف و فرهنگ فارسی معین ). رجوع به چارمحال شود.

چهارمحال.[ چ َ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه شهرستان بوشهر. در 26هزارگزی خاور گناوه و 8 هزارگزی راه فرعی برازجان به گناوه واقع است ، 232 تن سکنه دارد و از چاه آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

بخش است کوهستانی که در جنوب غربی اصفهان بین لرستان فارس و خوزستان واقع است و بچهار ناحی. : زار - کبار - مروه - کندان تقسیم میشود .
چهار محال بختیاری بخشی است کوهستانی که بین اصفهان لرستان فارس و خوزستان واقع است . این منطقه مرکز ایل بختیاری و منبع رودهای کارون و زاینده رود است مرکز آن شهر کرد و شهرهای مهم آن ایذه و بروجن است . حوزه چهار محال دارای ۳۹۴۳۵۷ تن جمعیت است . آب و هوای آن بعلت کوهستانی بودن سرد سیر و دارای زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل است . رود کارون از رشته کوههای کوهرنگ بختیاری سر چشمه میگیرد و زاینده رود سرچشمه ای در دامنه شرقی کوهرنگ دارد . کوههای مهم عبارتند از کوههای بختیاری که بلند ترین نقطه آن زرد کوه ( ۴۵۴۷ متر ) و همیشه مستور از برف است .
دهیست از دهستان حیات داود بخش گناوه شهرستان بوشهر .

پیشنهاد کاربران

چهارمحال یکی از مناطق جغرافیایی ایران است که در زمان قاجاریه جزو ایالت سابق عراق عجم بود و در زمان پهلوی با تقسیمات جدید در استان اصفهان واقع شد و هم اکنون در استان چهارمحال و بختیاری ( تأسیس ۱۳۵۲ ) واقع شده است. یکی از شعرای محلی در مورد محل های چهارمحال این چنین سروده است:
...
[مشاهده متن کامل]

مؤلف کتاب «مرآت البلدان» در توضیح واژه «چهارمحال» می نویسد:از مضافات اصفهان و چهار ناحیه است معروف به محال اربعه و شرح هر ناحیه از قرار ذیل است:
• ناحیه رار: حدود این ناحیه جنوبی به شیراز، شمالی به فریدن، شرقی به اصفهان، غربی به میزدج.
• ناحیه کیار: حدود آن شمالی به میزدج، جنوبی به کندمان، مغربی پشتکوه بختیاری، شرقی به لنجان.
• ناحیه میزدج: درجرگه واقع است اطرافش از هر سمت کوه است چمنی وسط این دشت هست مسمی به چمن «کران» تخمیناً یک فرسخ زمین چمن است. حدود ناحیه میزدج از اینقرار است: جنوبی به بلوک کیار، شرقی به رار، غربی به بختیاری، شمالی به فریدن.
• ناحیه کندمان :حدود آن شمالی به میزدج، جنوبی به خاک شیراز، شرقی به سمیرم، غربی به پشتکوه.
چهارمحال حداقل از قرن ششم هجری قمری بدین نام شهرت داشته است؛ بعد از تشکیل حکومت اتابکان فارس در سال ۵۵۰ ه‍. ق، چهارمحال تا زمان صفویه جزء قلمرو این حکومت بوده است. در دوره صفویه و به خصوص پس از انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در زمان حکومت شاه عباس اول و پیگیری طرح انتقال آب کوهرنگ به زاینده رود توسط این پادشاه، بر اهمیت این منطقه بیش از بیش افزوده شده. بر اساس مطالعات انجام شده بخشی از نقاط استان در این دوره جزِء املاک و متصرفات طوایف کوچ نشین ترک قشقایی بوده است. در همین دوره گروه های ترک، ارمنی در چهارمحال ساکن می شوند.
در دوره افشاریان، شهرکیان مرکز حکومت چهارمحال بوده و ریاست آن بر عهده محب علی بیک قلچه ای از سرداران نادر شاه افشار بوده است. در دوران وی ابنیه و مساجد فراوانی در چهارمحال ساخته شد از جمله می توان به مسجد جامع شهرکیان اشاره نمود. در دوره قاجار، منطقه چهارمحال همواره از بلوکات اصفهان محسوب می شده است؛ مسعود میرزا ظل السلطان، در دوسفر پی در پی خود به چهارمحال، آن را بلوکی سرد، بسیار آباد، پر نعمت و پر جمعیت، با مراتع سبز و خرم و چمنهای زیاد و آب فراوان وصف کرده و افزوده چهارمحال مشهور به هند کوچک است و بهترین بلوک اصفهان بعد از لنجان می باشد. اهالی این منطقه در طول تاریخ و همسایگی با ایل بختیاری، لطمات و صدمات بسیاری دیده و اموال و احشام و املاک بسیاری را از دست داده اند و بالاخره در عهد ناصری، خوانین بختیاری مالک بعضی از قریه های چهارمحال شدند. هفشجان مرکز سابق چهارمحال تا پایان عصر صفوی، شهرکیان مرکز چهارمحال در دوره افشاریان، چالشتر مرکز چهارمحال در دوره زندیه و اواسط قاجاریه و شهرکرد یا دهکرد سابق مرکز استان از دوره پهلوی و به طور رسمی از سال ۱۳۵۲ هجری شمسی مرکز استان چهارمحال و بختیاری می باشد.

چهارمحال
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/چهارمحال
ظل السلطان، شاهزاده قاجار و حاکم اصفهان در عهد ناصرالدین شاه درباره چهارمحال اینطور مینویسد:
چهار محال بلوکی است سردسیر به قول مشهور " هند کوچک " است. بسیار بلوک آباد و پرنعمت و پرجمعیت با مراتع سبز و خرم و چمنهای خصیب و آبهای زیاد. بهترین بلوکات اصفهان است بعد از لنجان [چون] چهار ناحیه است به همین جهت چهارمحال میگویندش یعنی چهار محل است. محل اول میزدج دویم لار سوم کلار چهارم کندمان. چهار محال می گویند یعنی دارای چهار محل. بطور تحقیق بعد از بذر رعیت، یکصد و پنجاه هزار خروار در این چهار ناحیه گندم حاصل انبار مالکین میشود، و باید چندین کرور گوسفند داشته باشد. حاجی محمد رضا خان نامی با اسنادی که در دست دارد ـ و بسیار اسناد معتبری است خود من هم ملاحظه کردم - خود را به حضرت حر ریاحی - رحمة الله علیه - میرساند که مقام آن حضرت بالاتر و والاتر از آن است که این بنده بخواهم بنویسم به روایتی اول شهید دشت کربلای معلی است رحمة الله علیه ـ بسیار مرد درست قابل پاکبازی بود. شنیدم در عهد او اگر یک لر از زردکوه پایش را به خاک چهار محال می گذاشت او را گرفته با نعل خر نعل کرده مجدداً به زردکوه میفرستاد! دارای هزار سوارو پنجهزار تفنگچی از خودش بود. یک افسانه ای است از سلطان جمجمه نام و به شعر هم در آورده اند که می گوید:
...
[مشاهده متن کامل]

نام من بوده است سلطان جمجمه
من شبان بودم همه مه عالم رمه
و از همه چیز صدهزار صدهزار داشت این حاجی محمدرضاخان هم نمونه مقابل اوست. آن افسانه دروغ بود این فی الجمله حقیقتی داشت. بطور تحقیق، اجاره مرغهای او فقط - که تخم او را به شهر اصفهان می آوردند و می فروختند - هزار و پانصد تومان بود میگویند پنجهزار شتر داشته است! از این قبیل گوسفند و قاطر و گله و رمه هزار هزار داشته است. باری خودش و برادرش یکی از کدخداهای بزرگ و ملاکین بزرگ ایران در شمار می - آمدند ـ از خانه و قلعه و عمارات او که تالی عمارات سلطنتی و ثانی بناهای کریمخان بود دو مرتبه در هر دفعه یک هفته ، پسر او خانباباخان ما را مهمان کرد و صورت املاکی که بقدر شصت پارچه ملک بود آورده نزد من. دیدم باید - با عقلی که میگفتند او داشت - دلیل بر صدق آن ملکیت و جلالت قدر او را بکند که کدخدای بزرگی بوده است.
خاطرات ظل السلطان ( سرگذشت مسعودی ) ، جلد 2، به اهتمام حسین خدیوجم، انتشارات اساطیر، پاییز 1368، صفحات 519 و 520
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
بخش قابل توجه خاطره ظل السلطان: در عهد او [محمدرضا خان ریاحی] اگر یک لر از زردکوه پایش را به خاک چهار محال می گذاشت او را گرفته با نعل خر نعل کرده مجدداً به زردکوه میفرستاد!

.
اهالی چهارمحال از شعب پارسیان هستن و در رده بعد مردم لور و سپس ترک در این ناحیه قرار دارند . متاسفانه شما عادت به جعل تاریخ دارید! چهارمحالی ها پارس هستن!
.
برگی از کتاب تاریخ اصفهان نصف جهان!
چهارمحال
از اقوام اصیل پارسی. چهارمحالی ها پارس اصیل هستن و در جوار دیگر پارسیان ناحیه اصفهان و تا اهواز دزفول و شوشتر ساکن شدن
چهار محل بختیاری لر ( چهار وارگه ایل، چهار سکونتگاه ایل )
۱_ایل بختیاروند ( بهداروند )
۲_ایل دورکی
۳_ایل دینارونی
۴_ایل بابادی
____
تیره های از ایل قشقایی
__
تیره های از ایل لک لر
____
چهارمحال بختیاری ۱ بابایی ۲بهداروند۳ دورکی ۴ دیناروند این چهارمحال مال بختیاریهااست چیزی بنام قوم چهارمحال نیست
چهار محال یا محال اربعه که از ان نیز نام برده شده است انچه نقل تاریخی هست چهار از آن چنانکه گفته شد متصل به یکدیگر است که رار و کیار و گندمان و میزدج باشد و این ها را چهارمحل خوانند و برای آن علم شده است. و عامه رار را لار می گویند. که شامل اقوام فارس و ترک ( قزلباش ) و بختیاری باشد.
خیلی بجاست ک فقط بنام استان بختیاری برسمیت شناخته شود.

بپرس