چهارخانه

/CAhArxAne/

لغت نامه دهخدا

چهارخانه. [ چ َ / چ ِ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) که خانه های چهارگانه داشته باشد. که نقش چهار گوشه و خانه های منظم ( مربع ) داشته باشد. شطرنجی : پارچه چهارخانه ؛ پارچه ای که خانه های مربعشکل داشته باشد.

چهارخانه. [ چ َ / چ ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب )شکنبه گوسپند. || نوعی طعام که گیپا نیزگویند. || نان قندی نازک. || نوعی رشته فرنگی که از خمیر سازند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

که خانه های چهارگانه داشته باشد که نقش چهارگوشه و خانه های منظم داشته باشد . شطرنجی .
شکنبه گوسپند . یا نوعی طعام که گیپا نیز گویند . یا نان قندی نازک . یا نوعی رشته فرنگی که از خمیر سازند .

پیشنهاد کاربران

بپرس