چهاراخشیج
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
چهارآخشیج : چهار عنصر گوهر های چهار گانه
فردوسی در آغاز شاهنامه در " گفتار اندر آفرینش عالم از این چهار عنصر می گوید :
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
بدان تا توانایی آمد پدید
وز او مایه ی گوهر آمد چهار
... [مشاهده متن کامل]
برآورده بی رنج و بی روزگار
یکی آتشی برشده تابناک
میان باد و آب از بَر تیره خاک
نخستین که آتش ز جنبش دمید
ز گرمیش بس خشکی آمد پدید
وزان پس ز آرام سردی نمود
ز سردی همان باز ترّی فزود
چو این چار گوهر به جای آمدند
ز بهر سپنجی سرای آمدند؛
دکتر کزازی در توضیح این ابیات می نویسد : ( ( در این ابیات فردوسی چگونگی پدید آمدن گوهر های چهارگانه را باز نموده است: ویژگی های بنیادین و چهارگانه ی گرمی و سردی، خشکی و تری از آتش پدید آمده اند که آخشیخ برتر است . در آغاز که آتش، به پیروی از سرشت و گوهره ی خویش ، دمیدن و جنبیدن آغاز نهاد ، گرمی پدیدار شد و از گرمی خشکی؛ آنگاه که از تاب و تفتگی آتش کاسته شد، سردی پدید آمد و از سردی و تری ، بر پایه ی باور شناسی باستانی، آتش گرم و خشک است ؛باد گرم و تر و آب سرد و تر و خاک سرد و خشک چهار آخشیجان ، در جهان شناسی باستانی ، به شیوه ای نمادین چهار گونه و رده از پدیده های هستی را نشان می داده اند ، از خاک که تیره ترین و انبوه ترین آخشیج است تا آتش که روشن ترین و نغزترین آنهاست . دو آخشیج خاک و آب آخشیجان مادینه و فرودین و اینسری شمرده می شده اند و دو آخشیج باد و آتش آخشیجان نرینه و فراز این و اَنسری. پدیده هایی گیتیگ و پیکرینه با خاک وآب پیوند داشته اند و پدیده های مینوی و پیراسته با بادو آتش . از آن روی است که در ادب پارسی گیتی "جهان آب و گل "خوانده شده است ؛نیز بر پایه ی همین باور شناسی، جان را با باد همسرشت و هم گوهر می دانسته اند و آنرا دمی ایزدی می شمرده اند که در کالبد خاکی دمیده شده است و آن را زندگی و پویایی داده است . فرشتگان و مینویان نیز سرشته از آتش پنداشته می شده اند. از آن است که بر پایه ی نُبی ، دیو که سرشته از آخشیج برتر، آتش است سر از فرمان خداوند بر می تابد و در برابر آدم که آفریده از خاک است، آن فرو ترین آخشیج ، نماز نمی برد . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 189 )
فردوسی در آغاز شاهنامه در " گفتار اندر آفرینش عالم از این چهار عنصر می گوید :
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
بدان تا توانایی آمد پدید
وز او مایه ی گوهر آمد چهار
... [مشاهده متن کامل]
برآورده بی رنج و بی روزگار
یکی آتشی برشده تابناک
میان باد و آب از بَر تیره خاک
نخستین که آتش ز جنبش دمید
ز گرمیش بس خشکی آمد پدید
وزان پس ز آرام سردی نمود
ز سردی همان باز ترّی فزود
چو این چار گوهر به جای آمدند
ز بهر سپنجی سرای آمدند؛
دکتر کزازی در توضیح این ابیات می نویسد : ( ( در این ابیات فردوسی چگونگی پدید آمدن گوهر های چهارگانه را باز نموده است: ویژگی های بنیادین و چهارگانه ی گرمی و سردی، خشکی و تری از آتش پدید آمده اند که آخشیخ برتر است . در آغاز که آتش، به پیروی از سرشت و گوهره ی خویش ، دمیدن و جنبیدن آغاز نهاد ، گرمی پدیدار شد و از گرمی خشکی؛ آنگاه که از تاب و تفتگی آتش کاسته شد، سردی پدید آمد و از سردی و تری ، بر پایه ی باور شناسی باستانی، آتش گرم و خشک است ؛باد گرم و تر و آب سرد و تر و خاک سرد و خشک چهار آخشیجان ، در جهان شناسی باستانی ، به شیوه ای نمادین چهار گونه و رده از پدیده های هستی را نشان می داده اند ، از خاک که تیره ترین و انبوه ترین آخشیج است تا آتش که روشن ترین و نغزترین آنهاست . دو آخشیج خاک و آب آخشیجان مادینه و فرودین و اینسری شمرده می شده اند و دو آخشیج باد و آتش آخشیجان نرینه و فراز این و اَنسری. پدیده هایی گیتیگ و پیکرینه با خاک وآب پیوند داشته اند و پدیده های مینوی و پیراسته با بادو آتش . از آن روی است که در ادب پارسی گیتی "جهان آب و گل "خوانده شده است ؛نیز بر پایه ی همین باور شناسی، جان را با باد همسرشت و هم گوهر می دانسته اند و آنرا دمی ایزدی می شمرده اند که در کالبد خاکی دمیده شده است و آن را زندگی و پویایی داده است . فرشتگان و مینویان نیز سرشته از آتش پنداشته می شده اند. از آن است که بر پایه ی نُبی ، دیو که سرشته از آخشیج برتر، آتش است سر از فرمان خداوند بر می تابد و در برابر آدم که آفریده از خاک است، آن فرو ترین آخشیج ، نماز نمی برد . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 189 )