چهار شکل

لغت نامه دهخدا

چهارشکل. [ چ َ / چ ِ ش َ / ش ِ ] ( اِ مرکب ) چهار صورت. || در اصطلاح منطق اشکال چهارگانه یا اشکال اربعه منطق. آن عبارت است از: شکل اول : حد وسط در صغری محمول و در کبری موضوع است و شرط انتاج آن «مغکب » یعنی باید صغری موجبه و کبری کلی باشد. شکل دوم : حد وسط در صغری و کبری محمول است و شرط انتاج آن «خین کب » اختلاف مقدمتین است از نظر سلب و ایجاب و کلی بودن کبری. شکل سوم : حد وسط در صغری و کبری موضوع است و شرط انتاج «مغکاین » یعنی صغری موجبه و یکی از دو مقدمه کلی باشد. شکل چهارم : حد وسط در صغری موضوع و در کبری محمول است و شرط انتاج «مین کغ» یا «خین کاین » میباشد که ممکن است دو صورت پیدا کند: اول آنکه دو مقدمه موجبه و صغری کلی باشد. دوم آنکه مقدمتین از نظر سلب و ایجاب اختلاف داشته باشد و یکی از آن دو کلی باشد :
اوسط اگر حمل یافت در بر صغری و باز
وضع به کبری گرفت شکل نخستین شمار
حمل بهر دو دوم وضع بهر دو سوم
رابع اشکال را عکس نخستین شمار.
؟
در جدول اشکال چهارگانه و صورتهای مختلفی که از تألیف آنها با هم پیدا میشود نموده شده است.

فرهنگ فارسی

چهار صورت . یا در اصطلاح منطق اشکال چهارگانه یااشکال اربع. منطق آن .

پیشنهاد کاربران

بپرس