چهارسوق

/CAhArsuq/

برابر پارسی: چهار سوک، چهارسوی

لغت نامه دهخدا

چهارسوق. [ چ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان ، در 50 هزارگزی شمال باختری قصبه کبودرآهنگ و6 هزارگزی باختر راه قافله رو قدیم همدان به زنجان واقع است ، 204 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) چهار راه میان بازار چار سوق چهار سوک .
دهیست از دهستان مهربان بخش کبودر آهنگ شهرستان همدان .

فرهنگ عمید

بازار.

دانشنامه آزاد فارسی

چهارسوق بازار کرمان
(یا: چهارسو؛ چارسو) فضایی در بازارهای ایرانی در محل تقاطع دو راستۀ بازار. به معنای «چهار بازار» است، که گاه با تسامح به صورت چهارسوق تلفظ می شود. چهارسوق، غالباً فضایی است گشاده با هندسه ای متمرکز (چندضلعی نزدیک به دایره)، ارتفاعی بیش از فضاهای مجاور، گنبدی شاخص، و ترکیبی ظریف و پرکار و مزیّن. چهارسوق نوعی فضای پخش و تصمیم گیری، و تضمین کنندۀ تنفس و تنوع در فضاهای متوالی بازار است. چهارسوی بزرگ تهران، در انتهای بازار مسگرها، بناشده در ۱۲۲۲ق (← مسگری)، چهارسوی کوچک تهران، در انتهای بازار بزازها، بناشده در ۱۲۴۳ق، چهارسوی بازار قیصریه در اصفهان، چهارسوی بازار لار، و چهارسوی بازار کرمان را باید از چهارسوهای مهم بازارهای ایران دانست.

پیشنهاد کاربران

واجار
سوق در این ترکیب به نظر نمی رسد ریشه تازی داشته باشد چرا که سوک در فارسی به معنی گوشه است و در ترکیب چهارسوق به معنی چهار گوشه و چهار راه میان بازارچه استعمال می شود.
در حقیقت تلفظ لهجه ای از چهار سوی می باشد و معادل چهار راه است لیکن بیشتر کاربرد استعاری یافته و به معنی کل و تمام یک منطقه است. واژه سوق ( تازی ) به تنهایی به معنی بازار است ولی به همراه واژه چهار، به
...
[مشاهده متن کامل]
معنی در حضور عامه مردم است. چهار سوق[ چ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان ، در 50 هزارگزی شمال باختری قصبه ٔ کبودرآهنگ و6 هزارگزی باخت. . .

بپرس