چهار حمال

لغت نامه دهخدا

چهارحمال. [ چ َ / چ ِ ح َم ْ ما ] ( اِ مرکب ) چهار باربر. چهارحمل کننده. || چهاربسیط که کنایه از چهارعنصر باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). چهارعنصر. ( ناظم الاطباء ). کنایه از چهارعنصر است. || چارستون خانه. رجوع به چارحمال شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) چهار عنصر .
چهار باربر . چهار حمل کننده . یا چهار بسیط که کنایه از چهار عنصر باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس