چهار تکبیر کردن. [ چ َ / چ ِ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گزاردن نمازمیت. رجوع به چار تکبیر کردن شود. || ترک کردن. رها کردن. و ترک گفتن : پس چون بر ساحل محیط کرم تشنه روزی چند صبر کرد و اثر شفاء عارضه نمیدید، چهار تکبیر بر آن حضرت کرد و عنان عزیمت بر صوب غور و غزنین گردانید. ( تاریخ سلاجقه کرمان ).