چهارتاره. [ چ َ / چ ِ رَ رِ ] ( اِ مرکب ) نام ساز. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). طنبور. و رباب هر سازی که چهار سیم دارد. چهارتار : شارک ز توچمن گشت هندوی چهارتاره زن گشت.
خاقانی.
|| کنایه از عناصر اربعه. || دنیا به اعتبار چهارعنصر. رجوع به چارتاره شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ربایی که دارای چهار سیم است طنبوری که چهار تار دارد. نام ساز ٠ طنبور ٠ و رباب هر سازی که چهار سیم دارد ٠